در آینده و شاید هم آیندگان و نسل های بعدی افسانه وریا را بازگو خواهند کرد که قهرمانی از کوردستان وقتی از درد و رنج مردمش سخن گفت و جامی را بالای سر برد که برای خیلی ها خوشایند نبود!

او وریا غفوری ملقب به ببری از دیار پاک و با عزت و سربلند کوردستان بود که اگر زبانش را بسته بود و همانند بعضی ها زندگی لاکچری خود را ادامه می داد شاید الان بازوبند کاپیتانی تیم ملی را هم بر بازوی توانمندش
می بست اما نتوانست چشمان آبی و شیرین خود را بر درد و الام مردم کشورش ببندد.
فرزند کوردستان بارها و بارها پشت تریبون های مختلف صدای مردمش بود و با بیان دردهایشان تبدیل به یک افسانه شیرین بنام وریا شد.
استقلالی باشگاهی بود که با کاپیتانی وریا غفوری بعد از ۹ سال صاحب جام شد و همین باشگاه بعد از آن وریا را نخواست و درب خروجی را به این اسطوره نشان داد!
امروز وریا غفوری تیم ملی و باشگاه استقلال را ندارد اما قلب مردم عزیز کشورش و دیارش کوردستان را دارد.
وریا گیان سەرکەوتوو بیت
تۆ بۆ کوردستان جێگەی شانازیت ڕاستە قەدریان نەزانیت
بەڵام تۆ لە ناو دڵی خەڵکا جێت هەیە.
هەربژی وریا