×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

تازه ترین اخبار

امروز : چهارشنبه, ۸ مرداد , ۱۴۰۴
فوتبال کردستان حال و روز خوبی ندارد!

مصاحبه اختصاصی پایگاه خبری کردستان ورزشی نیوز با نادر دیوانی مربی سازنده فوتبال استان؛

فوتبال کردستان حال و روز خوبی ندارد!

نادر دیوانی در روز اول فروردین ماه سال ۱۳۴۰ در شهر سقز به دنیا آمد و بعدا به همراه خانواده مریوان رفتند تا اینکه در سال ۱۳۵۰ به سنندج بازگشتند و در محله چهارباغ ساکن شدند و ورزش را در زورخانه زیر نظر مرحوم پدرش شروع نمود و به دلیل نزدیکی منزلشان با میدان امین سابق ( ملک نیا فعلی)  جذب فوتبال شد و در مدرسه هم در دبستان شکیبا بود و از کلاس پنجم ابتدایی رسما فوتبال را شروع نمود و بعدا بصورت رسمی زیر نظر استاد علی خشنودی وارد دنیای فوتبال شد.
نادر دیوانی یکی از بهترین مربیان سازنده فوتبال استان کردستان است که سالها وقت و زندگی خود را بخاطر عشق به ورزش در خدمت جوانان این دیار بوده است.
کلوپ توحید سنندج زیر نظر نادر دیوانی معدن استعدادهای ناب فوتبال کردستان بود که بعدا خیلی از این استعداد ها به سطح اول فوتبال ایران راه یافتند.
باید امروزه نگران این موضوع بود چرا مربی توانمند و پر افتخاری چون نادر دیوانی دیگر در فوتبال کردستان حضور ندارد و چرا از تجربیات این مربی سازنده استفاده نمی شود؟
باید به حال فوتبال استان تاسف خورد که سالهاست اسیر مدیرت ضعیف شده است.
یادمه در سال ۷۸ در مسابقات جوانان شهرستان سنندج که با حضور ۸ تیم برگزار شد و بنده بازیکن تیم صنعت بودم و زیر نظر آقای نادر دیوانی و خالد اشرفی مربیان توانمند اولین مسابقه رسمی خودم را برابر تیم شهرداری انجام دادم و بعد از قهرمانی با صنعت در مسابقات شهرستان سنندج عازم مسابقات استانی در سقز شدیم.
به هر حال این افتخار نصیبم شد مصاحبه اختصاصی با نادر دیوانی مربی عزیزم داشته باشم که در ادامه می خوانید.

شاید برای خیلی ها جالب باشد که بدانند شما چگونه وارد دنیای ورزش شدید؟

ورزش باستانی و زورخانه را خانوادگی شروع کردیم ولی خودم فوتبال را تحت نظر استاد عزیزم آقای علی خشنودی در تیم عقاب چهار باغ شروع نمودم و آن تیم همیشه حرف اول را می زدیم و در رده های نوجوانان و جوانان حتی تیم های باشگاهی را می بردیم ، بازیکنان بزرگی همانند وفا لطف الله نسبی، طهانجمه الدینی، حسن احمدی، عباس گیتوی، جمیل جمشید نژاد و… بودند و تیم محلی تشکیل دادیم بعدا بنده به تیم پرسپولیس سنندج زیر نظر استاد عزیزم آقای علی خشنودی پیوستم که آقای جلال ولد بیگی که مدیر کل وقت تربیت بدنی بودند حضور داشتم و آموزش دیدم و در مقطع جوانان زیر نظر استاد بزرگوار آقای حبیب الله لطف الله نسبی آموزش دیدم و بعدها هم زیر نظر آقای طالب سامری عزیز بودم  و خودم مرتب تا سال ۶۳ فوتبال بازی کردم و بعدا که در آموزش و پرورش استخدام شدم وارد کار مربیگری فوتبال شدم و این مربیگری هم دو فاز داشت یکی مربیگری تیم های آموزشگاهی و باشگاهی بود و دیگری هم مربیگری تیم های ادارات و دسته جات آزاد بود.
در فوتبال وقتی بعنوان معلم ورزش شروع کردیم  مدارس مختلف می رفتم و محلات را هم شخصاً خودم می رفتم تا استعدادهای فوتبال را شناسایی کنم و به بلوار پاسداران می آورمشان و آنجا تمرین می کردند اما بعد از بمباران ۲۸ دی سنندج از سوی آقای زاهد هاشمی نسب مدیر کل وقت کلوپ توحید را در اختیار ما گذاشتند و ما نیز همه بچه های مستعد را به کلوپ می آوردیم و در آنجا آموزش می دادیم و تا اینکه در سال ۱۳۶۸ تیم فوتبال کردستان را در رده نونهالان قهرمان ایران کردیم و نتیجه زحمات مان را گرفتیم و این شد که این کلوپ شد کانون فوتبال و مکانی برای رشد فوتبالیست ها شد.

بعنوان کسی که سالها در فوتبال بودید وضعیت فوتبال کردستان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

وضعیت فوتبال کردستان چندان دلچسب و نرمال نیست البته دلایل خاص خودش را دارد، کردستان دارای استعدادهای فوق العاده خاصی از نظر نیروی انسانی بازیکن و کادر مربیگری خوب است اما مدیریت صحیح نداریم و این مدیریت هم برنامه ریزی و اسپانسر و حقوق می خواهد و نمی توان یک نفر را هم مقصر دانست ولی اگر در شهر ما حمایت گسترده از فوتبال شود قطعا فوتبال کردستان می تواند موفق شود، قبلا هم گفتم باید تمام کارخانه ها بصورت واحد اسپانسر شوند و حمایت همه جانبه صورت گیرد، متاسفانه فوتبال کردستان وضعیت خوبی ندارد و از همه لحاظ در شرایط خوبی قرار ندارد، ورزش پایه ما هم ضعیف است و چون مقطعی کار می کنند نمی توان انتظار خاصی داشت، ورزش آموزشگاه ها هم خوابیده است و همانند قبل مسابقات فوتبال بصورت گسترده برگزار نمی گردد، مسابقات محلات هم ازبین رفت و همین نبود مسابقات محلات یکی از ضعف های کنونی است!
اینها پشتوانه فوتبال استان و یک شهر بودند اما در حال حاضر از بین رفتند و وقتی این پشتوانه ها نباشند فوتبالی هم وجود ندارد و استعدادی هم ظهور نمی کند، متاسفانه صداقت و احترام و عزت را در رفتار و گفتار ازبین بردیم بخاطر فوتبالی که نداریم و حتی انتقاد پذیر هم نیستیم و از کسی هم مشورت نمی گیریم.

چه عناوین و افتخاراتی در دوران مربیگری بدست آوردید؟

سال ۶۸ قهرمانی ایران با تیم نونهالان کردستان، سال ۷۲ عنوان دوم مسابقات آموزشگاه های دسته دو کشور همراه با مرحوم رضا غنیمی، ۷ سال تیم های بنده قهرمان آموزشگاه های استان شدند، ۱۱ سال هم شاگردان بنده قدرت منطقه بودند و حرف اول را می زدند، در باشگاه توحید و صنعت هم در رده های مختلف سنی قهرمان استان شدیم و نماینده استان در مسابقات کشوری بودیم، در زمان شاغلی هم سه دوره با تیزهوشان به مسابقات کشوری رفتم که دو دوره قهرمانی استعدادهای کشور را در فوتبال و پینگ پنگ و شطرنج بدست آوردیم، سال ۸۰ با تیم جوانان هلال احمر کردستان در مسابقات المپیاد کشوری به میزبانی سنندج با حمایت استاد عزیزم آقای علی خشنودی توانستیم عنوان قهرمانی کشور را کسب کردیم که بازتاب زیادی هم داشت، در این میان هم توانستیم استعدادهای بزرگ فوتبالی را به سطح اول کشور و تیم های ملی معرفی کنیم همانند رئوف زارعی که در سایپا تهران بازی می کرد، امجد شکوه مقام که سالها در لیگ برتر فوتبال ایران بازی کرد و در حال حاضر هم بعنوان مربی در لیگ دسته یک کشور مشغول فعالیت است، امیر خدامرادی، سامان ملایی، ضیا و ذکریا نیک نفس بود و زبیر نیک نفس هم که در تیزهوشان شاگرد خودم بود و آقای وریا غفوری بودند که نکته جالب در مورد وریا غفوری این بود که وقتی وی را آوردم معلم ها اعتراض کردند که این پسر را با این جثه کوچک چرا بازی می دهید بنده هم گفتم من استعداد یاب هستم و کار خودم را بلد هستم اجازه دهید بعدا مشخص می شود چ بعد از سالها وریا غفوری چنین رشد پیدا کرد که ما بهش افتخار می کنیم، اولین دوره استعداد یابی را خودم با آقای امیر حاج رضایی گذراندم، بعدا تیم توحید به صنعت تغییر پیدا کرد و حتی در مسابقات امید های کشور در مرحله حذفی به مصاف استقلال تهران رفتیم که ستاره های بزرگی همچون نیکبخت واحدی، بهمن طهماسبی، مجاهد خزیراوی و… را داشت که در نیمه اول مساوی بودیم اما در نیمه دوم ۴_۰ شکست خوردیم، در مسابقات فوتسال هم عناوین خوبی کسب کردیم و در تیم های ادارات همانند علوم پزشکی ۱۸ سال مربی تیمشان بودم، ۶ سال مربی مخابرات بودم، نظام مهندسی ۳ سال مربی بودم، بانک رسالت و اداره بهزیستی مربی بودم، ۶ سال هم مربی اداره کل زندانهای استان بودم و با تیم علوم پزشکی چند دوره مسابقات کشوری رفتیم که عنوان دومی  و سومی را کسب کردیم و در تیم نظام پرستاری هم عنوان چهارم کشور را کسب کردیم و در در المپیاد دکترای کشور هم با تیم کردستان دوم شدیم، بعد از بازنشستگی در آموزش و پرورش مسئول ورزش نظام مهندسی شدم و المپیاد ورزشی در چهار رشته را برگزار کردیم و بعدا هم چند سال بعنوان مدیر آکادمی دکتر ذوالفقارنسب خدمت کردم.
در بحث ورزش باستانی هم فعالیت داشتم و در زورخانه پهلوان نادر مرحوم پدرم که بزرگسالان را آموزش می داد بنده هم بعنوان میاندار نوجوانان و جوانان را آموزش می دادم  و مدرک درجه مربیگری و داوری و مرشدی باستانی را بدست آوردم و ورزش باستانی کردستان هم همیشه صاحب سکو در کشور بوده است و می باشد و کردستان یکی از قدرت های این ورزش در کشور است.

الان چرا چنین شرایطی در بحث استعداد یابی نیست مثل کلوپ توحید که وقتی اسم فوتبال را می آوریم ناخداگاه یاد این زمین فوتبالی می‌ افتیم؟

دلیلش رابطه و نفس کار می‌باشد، وقتی آموزش های آموزشگاهی کم رنگ و تمام شد استعداد ها دوباره ناپدید می‌شوند و نمی‌توانند استعدادی کشف کنید، آن زمانی که تیم ها و مسابقات آموزشگاهی بود و مدارس فعال بود ما می‌توانستیم استعدادها را در آن شرایط کشف کنیم و بعد دعوت می‌کردیم، مسابقات محلات هم داشتیم من در محله ایی که چند نفر فوتبال بازی می‌کردند بچه ایی که استعداد داشت باهاش صحبت می‌کردم که با خانواده اش صحبت کند و به تیم کلوپ توحید بیاید و در آنجا غیر از محبت و نیت پاک و دلگرمی خاص با بچه ها با خلوص نیت کار می‌کردیم، اولا ارتباط را با خانواده تمام بچه ها برقرار می‌کردیم مثل کسانی همانند رئوف، سامان، از خانواده نیک نفس و…من تماما روابط خانوادگی و اجتماعی با خانواده همه بچه ها برقرار می کردم، این ارتباط خانوادگی شهاب زندی که به صورت امانت مادرش تحویل من داد که الان  شهاب زندی مدیر عامل شمس آذر قزوین هستند، حمید فاتحی مقدم هم تا زمانی که پدرش به رحمت خدا رفت با سفارش مادر و پدرش پیش من بود، این ارتباط باعث ایجاد ارق و علاقه و محبت شدیدی بین من و بچه ها ایجاد کرده بود،هر کدام از باشگاه های دیگر که می‌گفتند بیاید پیش ما بازی کنید هیچ کدام از بچه ها قبول نمی‌کردند، دلیلش همان ارق و علاقه و محبتی بود که بین من و بازیکنان ایجاد شده بود و همان صمیمیت و صداقتی بین ما بود و نفس کار ما هم مادی نبود الان جامعه ایجاب کرده که حتما باید منبع درآمدی باشد و حق الزحمه ایی باشد ولی در آن شرایط بعد مادی چندان موثر نبود، بنده ۱۷ سال مربی بودم بدون اینکه یک ریال پول به من بدهند، بدون هیچ چشم داشتی ساک ورزشی خودم را بر می داشتم و از ساعت ۷ صبح به کلوپ توحید می‌رفتیم و ساعت ۱۰ شب به خانه برمی گشتم، من با سرایه دار آنجا نهار و شام می‌خوردم و روزهای جمعه، ماه رمضان ، برف و باران و سرما و گرما اصلا موثر نبود و هیچ گونه تعطیلی نداشتیم بلکه عشق و علاقه ایی زیادی بود که داشتیم، اگر عشقی نباشد نمی‌توانید کاری کنید، حتی مرحوم پدرم هم عاشق کارشون بودند تا به آن جایگاه رسیدند و عشق و علاقه ایی که داشتم باعث شد تا با جان و دل کار کنیم، عشق و علاقه ای که به مردم و جامعه و کارم و بچه ها داشتم باعث شد موفقیت زیادی کسب کنیم، بچه ها با من مچ بودند و واقعا با دل و جون کار می‌کردند ما هم راحت استفاده می‌کردیم و پرورش می‌دادیم و نتیجه اش هم همان موفقیت هایی بود که در سطح ایران مطرح شدند ولی الان این مسایل یا کم رنگ شده یا وجود ندارد!

تلخ ترین و شیرین ترین خاطره حضور نیم قرن در ورزش چه چیزی است؟

شیرین ترین قهرمانی ایران رده نونهالان آموزشگاه های کشوری در مقطع ابتدایی در سال ۶۸ بود چون کردستان اصلا مطرح نبود ما دستانمان خالی بود، بی بضاعت بودیم با کمترین امکانات رفتیم مثل تبریز و آذربایجان شرقی و خوزستان همیشه مهد فوتبال که الانم مهد فوتبال است ما با اقتدار رفتیم مقام کسب کردیم و صعود کردیم و قهرمان ایران شدیم جالبی اینجا است که حتی کادر آشپزخانه اردوگاه از خوشحالی زیاد وقتی که صعود کردیم و برنده شدیم و روی سکو ایستادیم همه از خوشحالی زیادی که داشتند مارا تشویق می‌کردند،
تلخ ترین خاطره هم در محیط ورزشی شکست های  زیادی داشتیم ولی تلخ ترین آن زمانی بود که پدرم فوت کردند و به رحمت خدا رفتند چون فرد بسیار بزرگ بود مرشد حسن دیوانی واقعا ستاره ایی بزرگ در ورزش باستانی ایران بود، فقدان پدرم بزرگترین ضربه روحی در تمام جوانب و در جامعه ورزشی هم بازتاب زیادی داشت چون بزرگترین الگو و اسطوره و استاد اولیه من در ورزش پدرم بودند.

بازیکنانی که مطرح فرمودید الان با کدام یک از این بازیکنان در ارتباط هستید؟

با امجد شکوه مقام که در دسته یک کشور مربی است و درکرمان هستند حتی با من مشورت می‌کند و محبت زیادی دارند و مستقیما ارتباط داریم و با اکثر بازیکنان ارتباط داریم ولی الان متاسفانه توقع زیادی ندارم چون الان می‌بینم که همه صحیح و سالم و مشغول به کار هستند برای من جای افتخار دارد و من بسیار خوشحال هستم و به تک تک بازیکنان افتخار می‌کنم ولی الان چون خودم حتی وقتی به این سن رسیده ام با آقای حبیب الله لطف الله نسبی و آقای جلال ولد بیگی و دیگر عزیزان تماس می‌گیرم و جویای احوالشان می شوم واحوال پرسی می‌کنیم،  کار زیادی انجام نداده ام و وظیفه دارم دستانشان را هم ببوسم ولی در شهر خودمان آن همه بازیکنی که شب و روز با همدیگر بوده ایم و در یک‌شهر زندگی می‌کنیم دریغ از یک احوال پرسی حتی من عمل زانو انجام دادم هیچ کدام از بچه ها جویای احوال من نبوده اند به هر حال منم انتظار ندارم ولی چون همه بازیکنانی که کنار من بودند مثل بچه خودم بودند انتظار این را داشتم وقتی من

چون همیشه جویای احوال آنها بودم  بالاخره یک تماس می‌گرفتند اما …ولی امجد شکوه مقام مرتب با من در ارتباط است.

نقش رسانه در پیشرفت استان را چگونه می بینید و چه انتظار و خواسته ایی دارید؟

زمانی من خودم خبرنگار ورزشی بودم در سال ۶۰ خبرنگار ورزشی روزنامه ابرار بودم در کردستان آقای باقر فرنگیس زاده مسئول و نماینده روزنامه ابرار بودند بنده به عنوان خبرنگار ورزشی کار می‌کردم چون خودم کار می‌کردم و کاملا واقف به مسئله بودم به عنوان مثال تاکسی جایگاه امنیت و آسایش برای خانواده است مثل جامعه پزشکی و غیره رسانه ها کلا می‌توانند محرم راز مردم باشند یا بلعکس می‌توانند مانند بمب ساعتی باعث منفجر شدن در بین مردم شوند باید آن مسایلی که چه در جامعه چه در ورزش اتفاق می افتند  بیان شود و بازتاب دهند تا مردم و جامعه و اجتماع مطلع شوند که چه اتفاقی افتاده است و شفاف سازی شود، وقتی روزنامه ایی یا نشریه ورزشی که در سنندج است می‌بینم که شفاف سازی می کند من خیلی خوشحال ام  که خیلی از مسایل و هر اتفاقی که افتاده است کاملا واضح مطرح شود چه اشکالی دارد همین بیان کردن باعث می‌شود که نقاط ضعف یا قوت یک هیات مطرح می‌شود یا اصلاح می‌شود یا روند کار تغییر می‌کند یا ترمیم می‌شود، به همان طریقی که در یک رسانه انتقادی مطرح می‌شود به همان طریق هم رسانه باعث پیشرفت و گسترش یک هیات یا ورزش یا شخص می‌شود، در سطح جهان رسانه حرف اول را می‌زند حتی شخصی مثل رونالدو و یا مسی اگر در روزنامه ها و رسانه ها نام برده نشوند باعث می شوند فراموش شوند، پس رسانه ها رسالت خیلی بالایی دارند و مسئولیت بزرگی بر عهده دارند و وظیفه خیلی بالایی دارند.

به نظر علت دوری پیشکسوت های فوتبالی چیست؟

دلایل خاص خودشان را دارند متاسفانه ما پیشکسوتی که نام می‌بریم به معنی خاص پیشکسوت نیست چون در کردستان تعریف نشده است مثلا  به من می‌گویند پیشکسوت خودم ناراحت می‌شوم و می‌گویم چون من حتی به این سنی هم که رسیده ام و با این شرایط چون به این جایگاه پیشکسوت نرسیده ایم بعضی از افراد محبت دارند من باید کسب اجازه کنم از پیشکسوت هایی که قبل از من بوده اند در رشته های ورزشی  چون استاد و بزرگ من بوده اند مثلا استاد علی خشنودی و اقای حبیب الله لطف نسبی وآقای بهاالدین خوشنما بهرامی و آقای جلال ولد بیگی در رشته های مختلف ولی متاسفانه الان پیشکسوت تعریف نشده است به چند دسته تقسیم شده است و یک سری افراد الان جدید هستند و به عنوان پیشکسوت فعالیت میکنند ورزشی برای خود انجام داده است ولی ایا کاری برلی بچه های این شهر انجام داده است قدم خیری  جهت حمایت و پشتیبانی برای بچه های این شهر انجام داده اند و ایا مسئولیتی داشته اند و کارهایی را انجام داده اندو ما خوشبختانه همچنین اشخاصی را داریم والان وجه و شخصیت آن پیشکسوت ها اجازه نمی‌دهد در محیطی ارزش و شخصیت آنها پایین بیاید و خدشه دار شود این یک دلیل است و آن محیط برای آن شخص ارزش و احترام و عزت قایل نیستند نه برای نظر آن شخص و نه برای حضورش در آن محیط در نتیجه تمایلی برای حضور در آن محیط را ندارد و خودداری می‌کنند، دوما در آن محیط هم حضور پیدا کنند هیچ گونه حمایتی از آن فرد پیشکسوت نمی‌شود، آیا کانون پیشکسوتان خاصی داریم؟ که جایگاه و محیط به خصوصی داشته باشد و مطرح باشند و کانونی که در حال حاضر تشکیل شده است و کارها و دیدگاه هایی که دارند مطرح می‌کنند هیچ گونه حمایتی نمی شود حتی از طریق استانداری هم حمایت نمی‌شوند و مسئولینی هم که باید حمایت کنند متاسفانه هیچ گونه حمایتی نمی‌کنند تنها مسئله مادی هم نیست نمونه اش یعنی یک اتاقی در یک ساختمان در اختیارشان قرار بدهند متاسفانه دریغ می‌کنند در نتیجه خودداری می‌کنند کلا در جامعه ورزش متاسفانه نه تنها فوتبال کلا اعتبار،ارزش،عزت،احترام، معیارهایی که باعث فخر و و افتخار و ارزش و احترام باشد کم رنگ شده است و زیر سوال رفته است یا کلا از بین رفته است و این باعث شده که خیلی از افراد خودداری کنند.

گذری نیز به وضعیت ورزش باستانی و زورخانه ای استان کردستان بزنیم در این مورد چه نظری دارید؟

متاسفانه مدتی دچار بحران شدند زمانی رییس هیات دکتر بابایی بودند آقای بابایی فوق العاده عالی بودند و بزرگترین حامی بودند اما الان رییس ثبت اسناد کشور است و در فدراسیون هم تغییر و تحولاتی شده است ، وقتی رییس فدراسیون عوض می‌شود به طبع تغییر و تحولاتی در استان و هیات ها می‌شود متاسفانه در کردستان کسانی را انتخاب کردند که اهل این کار نبوده اند، زجر کشیده و زحمت کشیده این رشته نبودند و این هم دلایل خاص خودش را دارد، وقتی کسی از جنس خانواده ورزشی نباشد باعث ایجاد اختلاف می‌شود این اختلافات هم متاسفانه بین ورزشکار و مرشد ایجاد شد مقداری جدایی ایجاد کرد، مرشد فریبرز نوروزی یکی از مرشد های شاخص این استان و ایران می باشد ورزشکاری

هم مثل شهریار کردی یکی از ورزشکاران و پهلوانان شاخص ایران است این افراد همه شاگردان مرحوم پدرم بودند کسانی را تربیت کرده است که خود وزنه ایی برای استان و کشور بودند.
کارهایی کردند که باعث اختلافات جزیی شد، دوما در ورزش باستانی بزرگی نداریم که حرف اول و آخر را بزند،‌در دوره مرحوم پدرم ورزشکارانی بودند که هر کدام برای خودشان شهری بودند حرفشان حرف بود ولی الان متاسفانه بزرگی نداریم ، پیشکسوت وجود دارد ولی آن دانشی که بتواند در این مسأله ورود پیدا کند ندارد از یک جهت دیگر جوانان ما هم حرف گوش نمی‌دهند و حرف بزرگتر خود را نمی‌پذیرند و اگر من پیشکسوت حرفی را بزنم دیر هضم می‌کنندیا کلا نمی پذیرد در نتیجه باعث ایجاد این جدایی شده است در نتیجه اگر استحکامی که بوده است الان شل شده است، ورزش باستانی کردستان در ایران حرف اول را می‌زند و از ۷ نفر اعزامی که به کشورهای اسلامی می‌رفتند ۵ نفر کردستانی بودند و خوشبختانه الان حرکتی که انجام شد خانم غلام ویسی به عنوان سرپرست اداره ورزش و جوانان جلسه ایی داشتند که از بنده هم دعوت کردند حدود ۲۰ الی۳۰ نفر از باستانی کارها در خدمتش بودیم من خودم درخواست کردم ورود پیدا کنند و شخصا پیگیری کنند که این اختلافات جزیی برطرف شود و رئیس فدراسیون همراه با دبیرش به کردستان آمد و با همدیگر دل جویی کردند و آن کدورات برطرف شده و مجمع تشکیل می شود و افرادی که کاندیدا شده اند رقابت می کنند، تمام این برنامه از فدراسیون سرچشمه می‌گرفت چون ورزش باستانی کردستان در ایران حرف اول را می‌زند، حالا هر دلیلی داشته است من اطلاع کاملی ندارم و خوشبختانه در آینده نزدیک که مجمع انتخابات برگزار شود خیلی از مشکلات برطرف می شود.

سخن آخر؟

آرزوی سلامتی و سربلندی برای مردم عزیز استان کردستان را دارم و امیدوارم وضعیت فوتبال کردستان هم بهتر شود و شاهد شور و شوق در فوتبال استان باشیم، از شما و همکارانتان در پایگاه خبری کردستان ورزشی نهایت تشکر و قدردانی را دارم.

برچسب ها :

این مطلب بدون برچسب می باشد.

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.